ساحل ِ خاموش ِ سنگين

Friday, May 28, 2010 | |




 

رقیق و تنها شده ام،
لایه ی بیرونی ذهنم پوشالی از روزمرگی ها و سرگرمی هاست، ولی...
لحظه هایی هست که... نمی شه...
اونوقته که می ایستم، زمان هم مکث می کنه.
و بعد یا اشک در چشمانم حلقه می زنه و یا از فشار ِ بغض منقبض  میشم.
زانو نزدم... فقط گاهی لحظه هایی هست که نمی شه...



Download
info: 96kbps | 3.6MB


-----------------  
Photo by Asaf Einy.

5 comments:

لیلا said...

کاش اتاق منم همچین پنجره ای داشت.

Fatemeh said...

بعضی وقتها نمیشه . . .

فورتونا said...

عکسه عجب حس غریبی داره..
قطعا بهترین انتخاب بود در رابطه با نوشته ات..

Babak said...

نمی دونم چرا جدای از فضای عجیب و غریب اتاق ونورپردازیش (که واقعا این نوعش رو دوست دارم) یه ترس عمیق از دیدن انعکاس تصویر دختره تو آینه و ژست نشستنش حس کردم. و این که یاده یه آهنگی به اسم
everyday exactly the same
از
nine inch nails
افتادم

toranj said...

سبکی تحمل نا پذیر هستی.. خیلی وقتها هست که این خالی بودنه که ادم رو از پا در میاره